برای بیش از یک دهه، معاملهای نانوشته بر اینترنت حاکم بود: اگر سرویسی رایگان است، محصول اصلی خود شما هستید. زندگی دیجیتال ما، که در دستان چند شرکت بزرگ متمرکز شده بود، به منبعی برای استخراج داده تبدیل شد. اما گروهی از مهندسان و ایدهپردازان شروع به پرسیدن یک سوال اساسی کردند: آیا میتوانیم این ساختار را از نو بسازیم؟ یکی از توسعهدهندگان سابق شرکتهای بزرگ فناوری میگوید: «ما فهمیدیم که صرفاً یک اپلیکیشن نمیسازیم؛ ما در حال ساخت جوامع دیجیتالی با قوانینی ناعادلانه بودیم و این باید تغییر میکرد.»
این دیدگاه، جرقهی یک انقلاب آرام اما قدرتمند را زد: ظهور شبکههای اجتماعی غیرمتمرکز (DeSo). این جنبش، حاصل همکاری مستقیم میان متخصصان رمزنگاری، طراحان تجربه کاربری و مدافعان حقوق دیجیتال است که به اینترنتی تحت مالکیت کاربرانش باور دارند. این مقاله صرفاً یک بررسی فنی نیست؛ بلکه دعوتی است برای کشف یک اکوسیستم جدید. در این راهنمای جامع، به ما بپیوندید تا با هم نقشه این قلمروی نوظهور را ترسیم کنیم، با پیشگامان آن آشنا شویم و بفهمیم چگونه میتوانیم مالکیت هویت دیجیتال خود را بازپس بگیریم.
DeSo چیست؟ آشنایی با شبکههای اجتماعی غیر متمرکز
برای درک اینکه DeSo چیست، باید آن را فراتر از یک فناوری و به عنوان یک قرارداد اجتماعی جدید برای دنیای دیجیتال ببینیم. در شبکههای اجتماعی غیرمتمرکز، پلتفرمهایی هستند که بر روی زیرساخت بلاکچین ساخته شدهاند؛ زیرساختی که توسط هیچ شرکت واحدی کنترل نمیشود. این مدل به جای اینکه دادهها و هویت کاربران را در سرورهای مرکزی یک شرکت قفل کند، آنها را به صاحبان اصلیشان، یعنی خود کاربران، بازمیگرداند. اینترنت در این دیدگاه، کمتر شبیه به یک مرکز خرید خصوصی و بیشتر شبیه به یک میدان عمومی پرجنبوجوش است.
این نیاز از یک درد مشترک میان میلیونها تولیدکننده محتوا و کاربر عادی سرچشمه گرفت. یک استراتژیست برجسته در حوزه وب 3 توضیح میدهد: «خالقان محتوا برای سالها مانند کشاورزانی بودند که روی زمینی کار میکردند که مالک آن نبودند. هر لحظه ممکن بود صاحب زمین قوانین را تغییر دهد یا دسترسی آنها را قطع کند.» این عدم قطعیت، نیاز به بستری را ایجاد کرد که در آن مالکیت داده یک حق مسلم باشد، نه یک امتیاز قابل فسخ، و حریم خصوصی به صورت پیشفرض رعایت شود.
تفاوت بنیادین در همین نقطه آشکار میشود. شبکههای سنتی با معماری متمرکز، مانند یک پادشاهی با یک حاکم مطلق عمل میکنند که تمام قوانین را تعیین میکند. در مقابل، معماری توزیعشده DeSo بیشتر به یک فدراسیون شباهت دارد؛ مجموعهای از جوامع مستقل که بر اساس قوانینی شفاف و مورد توافق همگانی با یکدیگر تعامل دارند. این تغییر معماری، قدرت را از مرکز به حاشیه منتقل کرده و نوآوری را برای همگان ممکن میسازد.
برای درک بهتر این اکوسیستم، میتوان اصول کلیدی آن را اینگونه خلاصه کرد:
- مالکیت واقعی: هویت و محتوای شما به خودتان تعلق دارد و قابل انتقال است.
- مقاومت در برابر سانسور: هیچ نهاد مرکزی نمیتواند به صورت یکجانبه محتوای شما را حذف یا حساب شما را مسدود کند.
- کسب درآمد مستقیم: تولیدکنندگان محتوا میتوانند بدون واسطه و از طریق مکانیزمهای شفاف از کار خود درآمد کسب کنند.
- شفافیت: قوانین و عملیات شبکه برای همه قابل مشاهده و بررسی است.
معماری فنی به زبان ساده
شاید بپرسید DeSo چگونه کار میکند؟ این زیرساخت بر سه ستون اصلی استوار است که مانند DNA این دنیای جدید عمل میکنند. ستون اول، بلاکچین است که نقش دفتر اسناد رسمی دیجیتال را ایفا میکند و مالکیت هویت و داراییهای شما را به صورت غیرقابل تغییر ثبت میکند. ستون دوم، قراردادهای هوشمند هستند؛ اینها مانند یک قانون اساسی شفاف و خودکار عمل کرده و قوانین تعاملات (مثلاً نحوه توزیع درآمد) را بدون نیاز به دخالت انسان اجرا میکنند. در نهایت، ذخیرهسازی غیرمتمرکز (مانند IPFS) مانند یک کتابخانه عمومی متعلق به جامعه است که تضمین میکند محتوای شما هرگز از دسترس خارج یا حذف نشود.
فناوری بلاکچین خود دنیای پیچیده و گستردهای دارد. اگر علاقهمندید تا با جزئیات بیشتری درباره اینکه بلاکچین (Blockchain) چیست و چگونه کار میکند؟ بدانید، مطالعه راهنمای کامل ما میتواند نقطه شروع خوبی برای شما باشد.
شبکههای متمرکز در برابر غیرمتمرکز
برای درک اهمیت واقعی جنبش DeSo، ابتدا باید معماری دنیایی را که در آن زندگی میکنیم، به دقت بشناسیم. این مقایسه صرفاً یک بحث فنی نیست؛ بلکه تقابل دو فلسفه کاملاً متفاوت در مورد قدرت، کنترل و مالکیت در عصر دیجیتال است. از یک سو، مدل متمرکز را داریم که اینترنت امروزی ما را شکل داده و از سوی دیگر، مدل غیرمتمرکز که به عنوان پاسخی مستقیم به محدودیتهای آن ظهور کرده است. شناخت این تفاوتها، کلید درک آینده تعاملات اجتماعی آنلاین است.
در قلب این تفاوت، مسئله «کنترل» نهفته است. در مدل متمرکز، یک شرکت واحد به عنوان مالک و فرمانروای مطلق عمل میکند. این شرکت زیرساخت را کنترل میکند، قوانین را تعیین و اجرا میکند و مهمتر از همه، مالک تمام دادههای تولید شده توسط کاربران است. این ساختار، هرچند در ابتدا باعث رشد سریع پلتفرمها شد، اما به تدریج عدم توازن قدرت را به ضرر کاربران تشدید کرد. در مقابل، مدل غیرمتمرکز این قدرت را توزیع کرده و کنترل را به خود شبکه و شرکتکنندگان در آن واگذار میکند.
محور مقایسه | مدل متمرکز (فیسبوک، توییتر/X) | مدل غیرمتمرکز (DeSo) |
---|---|---|
کنترل دادهها | در انحصار کامل شرکت؛ کاربران کنترلی ندارند. | در اختیار کامل کاربر؛ دادهها روی کیف پول دیجیتال ذخیره میشوند. |
مدل درآمدی | مبتنی بر تبلیغات و فروش دادههای کاربران. | مبتنی بر اقتصاد درونبرنامهای، NFT ها و توکنهای اجتماعی. |
حاکمیت و قوانین | توسط شرکت به صورت یکجانبه و غیرشفاف تعیین میشود. | مبتنی بر اقتصاد درونبرنامهای، NFT ها و توکنهای اجتماعی. |
مقاومت در برابر سانسور | بسیار پایین؛ شرکت میتواند محتوا یا حسابها را حذف کند. | بسیار بالا؛ هیچ نهاد واحدی توانایی حذف کامل محتوا را ندارد. |
نوآوری | محدود به تصمیمات شرکت؛ توسعهدهندگان نیاز به اجازه دارند. | باز و بدون نیاز به اجازه (Permissionless)؛ هر کسی میتواند اپلیکیشن بسازد. |
درسهایی از غولهای وب 2
این تفاوتها صرفاً تئوری نیستند و پیامدهای واقعی داشتهاند. رسوایی «کمبریج آنالیتیکا» یک نقطه عطف بود که نشان داد چگونه دادههای میلیونها کاربر فیسبوک بدون رضایت آنها برای اهداف سیاسی مورد سوءاستفاده قرار گرفت. این رویداد یک زنگ بیدارباش برای جهان بود و به همه نشان داد که در مدل متمرکز، ما کاربران هیچگاه مشتری واقعی نبودهایم، بلکه محصولی بودهایم که به بالاترین قیمت فروخته میشد. این درسها، ضرورت ایجاد یک جایگزین قابل اعتماد را بیش از پیش آشکار ساخت.
برای جمعبندی، میتوان مهمترین پیامدهای این دو معماری را اینگونه برشمرد:
- در مدل متمرکز، ارزش تولید شده توسط کاربران، در خود پلتفرم محبوس میشود.
- در مدل غیرمتمرکز، ارزش به صورت مستقیم به تولیدکنندگان محتوا و جامعه بازمیگردد.
- مدل متمرکز به سمت انحصار و کنترل حرکت میکند، در حالی که مدل غیرمتمرکز مشوق رقابت و نوآوری باز است.
در نهایت، DeSo فقط یک واکنش به شکستهای گذشته نیست، بلکه تلاشی فعال برای ساختن آیندهای است که در آن درسهای وب 2 به کار گرفته شده است. این جنبش با بازطراحی ساختار قدرت، به دنبال ایجاد یک اکوسیستم دیجیتال پایدارتر، عادلانهتر و همسو با منافع کاربران است. این یک چشمانداز بلندپروازانه است که موفقیت آن به همکاری گسترده میان توسعهدهندگان، کاربران و جوامع بستگی دارد تا ابزارهایی بسازند که استفاده از آنها به سادگی پلتفرمهای امروزی باشد.
پروتکلهای کلیدی اکوسیستم DeSo
اگر شبکههای اجتماعی غیرمتمرکز را به یک شهر جدید تشبیه کنیم، پروتکلها نقش شالوده و زیرساخت اصلی آن شهر را بازی میکنند. آنها مانند سیستمعاملهایی هستند که توسعهدهندگان میتوانند اپلیکیشنهای خود (همان ساختمانهای شهر) را بر روی آنها بنا کنند. این پروتکلها که حاصل همکاری عمیق میان محققان رمزنگاری و مهندسان نرمافزار هستند، قوانین بنیادین حاکم بر نحوه تعامل، مالکیت و ارتباطات در این اکوسیستم را تعریف میکنند و به همین دلیل، درک آنها برای شناخت آینده این فضا بسیار حیاتی است.
در حال حاضر، چندین پروتکل پیشرو در حال رقابت و همکاری برای شکل دادن به آینده DeSo هستند که هر کدام فلسفه و رویکرد فنی متفاوتی را دنبال میکنند. ما در اینجا سه نمونه از مهمترین و تاثیرگذارترین آنها را بررسی میکنیم که هر یک نماینده یک دیدگاه منحصربهفرد در این حوزه هستند: پروتکل لنز با تمرکز بر گراف اجتماعی قابل حمل، فارکستر با رویکرد بهینهسازی آنچین، و فدیورس که مدلی متفاوت و غیربلاکچینی را ارائه میدهد.
پروتکل لنز (Lens Protocol)
پروتکل لنز که توسط تیم Aave (یکی از پروژههای معتبر در حوزه دیفای) توسعه یافته، بر یک ایده انقلابی متمرکز است: «گراف اجتماعی قابل حمل». در این مدل، پروفایل شما، لیست دنبالکنندگان و تمام محتوایی که تولید کردهاید، در قالب یک NFT واحد بستهبندی میشود. این یعنی شما مالک واقعی هویت دیجیتال خود هستید و میتوانید آن را به سادگی از یک اپلیکیشن به اپلیکیشن دیگر در اکوسیستم لنز منتقل کنید، بدون اینکه هیچچیز را از دست بدهید.
این قابلیت، یک مزیت بزرگ برای توسعهدهندگان و نوآوری ایجاد میکند. یکی از مهندسان فعال در این اکوسیستم میگوید: «ساختن اپلیکیشن روی لنز، مانند باز کردن یک فروشگاه در یک میدان شلوغ شهری است، به جای ساختن آن در وسط یک بیابان. کاربران از روز اول آنجا حضور دارند.» این یعنی توسعهدهندگان دیگر نگران ساختن جامعه از صفر نیستند و میتوانند تمام تمرکز خود را روی ارائه یک تجربه کاربری بهتر و خلاقانهتر بگذارند و با یکدیگر برای جذب کاربران فعلی رقابت کنند.
مفهوم NFT تنها به پروفایلهای اجتماعی محدود نمیشود و کاربردهای فراوانی دارد. برای آشنایی کامل با این داراییهای دیجیتال و NFT، میتوانید به مقاله جامع ما در این باره مراجعه کنید.
پروتکل فارکستر (Farcaster)
پروتکل فارکستر که توسط مدیران سابق صرافی کوینبیس ساخته شده، رویکردی عملگرایانهتر را دنبال میکند. هدف اصلی این پروتکل، ایجاد یک شبکه «به اندازه کافی غیرمتمرکز» است که هم امنیت و مقاومت در برابر سانسور را تضمین کند و هم تجربه کاربری سریع و ارزان را برای کاربران و توسعهدهندگان فراهم آورد. فارکستر با جدا کردن بخشهای حیاتی (مانند هویت) و قرار دادن آنها روی بلاکچین و انتقال بخشهای دیگر (مانند پستها) به یک شبکه جانبی، به این توازن دست یافته است.
مهمترین نوآوری فارکستر که توجه زیادی را به خود جلب کرده، قابلیتی به نام «Frames» (قابها) است. فریمها در واقع اپلیکیشنهای کوچکی هستند که مستقیماً در خود فید اجتماعی اجرا میشوند. تصور کنید بدون خروج از اپلیکیشن، بتوانید یک NFT مینت کنید، در یک نظرسنجی شرکت کنید یا حتی یک بازی ساده انجام دهید. این قابلیت، فید اجتماعی را از یک فضای استاتیک برای خواندن محتوا، به یک بستر پویا و تعاملی برای انجام کارها تبدیل میکند و پتانسیلهای جدیدی برای تعامل آنلاین ایجاد کرده است.
فدیورس (Fediverse) و ماستودون
فدیورس رویکردی کاملاً متفاوت را نمایندگی میکند که مبتنی بر بلاکچین نیست. این نام از ترکیب دو کلمه «فدراسیون» و «جهان» (Universe) ساخته شده و به شبکهای از هزاران سرور مستقل (که instance نامیده میشوند) اشاره دارد که همگی با استفاده از یک زبان مشترک به نام پروتکل ActivityPub با یکدیگر صحبت میکنند. بهترین مثال برای درک آن، ایمیل است: شما با یک حساب جیمیل میتوانید به یک حساب یاهو ایمیل بفرستید. در فدیورس نیز، کاربران پلتفرم ماستودون میتوانند با کاربران پلتفرمهای دیگر مانند PixelFed (جایگزین اینستاگرام) تعامل داشته باشند.
راهنمای جامع برترین پلتفرمها و اپلیکیشنهای DeSo
اکنون که با پروتکلها به عنوان زیرساختهای بنیادین آشنا شدیم، زمان آن رسیده که به ساختمانهای این شهر جدید، یعنی اپلیکیشنها و پلتفرمها، قدم بگذاریم. این همان فضایی است که کاربران روزانه با آن تعامل دارند و تجربه واقعی اینترنت غیرمتمرکز را لمس میکنند. اکوسیستم DeSo به سرعت در حال رشد است و هر روز شاهد ظهور ابزارهای جدیدی هستیم. این راهنما به شما کمک میکند تا با برجستهترین بازیگران این عرصه آشنا شوید و نقطه شروع مناسب خود را پیدا کنید.
برای درک بهتر این چشمانداز، پلتفرمها را بر اساس پروتکل زیربنایی آنها دستهبندی میکنیم. این رویکرد به شما کمک میکند تا بفهمید هر اپلیکیشن در کدام «قلمرو» از دنیای غیرمتمرکز قرار دارد. برخی در اکوسیستم قابل حمل لنز زندگی میکنند، برخی در شبکه بهینه فارکستر، و برخی دیگر در جهان فدرال و غیربلاکچینی فدیورس. هر کدام از این قلمروها، فرهنگ، قابلیتها و جامعه منحصربهفرد خود را دارند.
اپلیکیشنهای مبتنی بر پروتکل لنز (Lens)
این اپلیکیشنها همگی از یک گراف اجتماعی مشترک استفاده میکنند، یعنی پروفایل و ارتباطات شما در تمام آنها یکسان است.
- Phaver: محبوبترین اپلیکیشن موبایلی در اکوسیستم لنز که با یک رابط کاربری ساده و مکانیزمهای بازیگونه (Gamification)، تلاش میکند کاربران وب 2 را به دنیای وب 3 جذب کند.
- Orb: یک اپلیکیشن اجتماعی حرفهایتر با تمرکز بر ساخت جوامع و مدیریت آنها. Orb بیشتر مورد علاقه کاربران کریپتو-نیتیو و جوامعی است که به دنبال ابزارهای مدیریتی پیشرفته هستند.
کلاینتهای شبکه فارکستر (Farcaster)
این کلاینتها، دروازههای ورود به شبکه اجتماعی آنچین فارکستر هستند.
- Warpcast: اصلیترین و محبوبترین کلاینت فارکستر که توسط تیم توسعهدهنده خود پروتکل ساخته شده است. این اپلیکیشن با رابط کاربری تمیز و پشتیبانی کامل از قابلیت Frames، بهترین مکان برای تجربه تمام ظرفیتهای شبکه فارکستر محسوب میشود.
پلتفرمهای برجسته در فدیورس (Fediverse)
این پلتفرمها بر بستر بلاکچین نیستند اما به صورت فدرال و غیرمتمرکز عمل میکنند.
- Mastodon: شناختهشدهترین پلتفرم فدیورس و یک جایگزین قدرتمند برای توییتر/X. این شبکه از هزاران سرور مستقل تشکیل شده که کاربران میتوانند بر اساس علاقه و قوانین مورد نظر خود، به یکی از آنها بپیوندند.
- PixelFed: یک جایگزین غیرمتمرکز و متنباز برای اینستاگرام که با تاکید بر حریم خصوصی و بدون الگوریتمهای ردیابی، فضایی سالمتر برای اشتراکگذاری عکس فراهم میکند.
پلتفرمهای مستقل بلاکچینی
این پروژهها پروتکل و پلتفرم خود را به صورت یکپارچه توسعه دادهاند.
- Bluesky: پروژهای که در ابتدا توسط جک دورسی (بنیانگذار توییتر) پایهگذاری شد و با پروتکل اختصاصی خود (AT Protocol) به سرعت در حال رشد است. Bluesky با ارائه یک تجربه کاربری بسیار شبیه به توییتر، توانسته میلیونها کاربر را به خود جذب کند.
برای پاسخ به این سوال که «کدام پلتفرم DeSo برای مبتدیان بهتر است؟»، یک راهنمای کلی وجود دارد. کاربرانی که به دنبال تجربهای آشنا و بدون درگیری مستقیم با مفاهیم کریپتو هستند، میتوانند با Bluesky یا Mastodon شروع کنند. اما کسانی که از قابلیتهای وب 3 مانند مالکیت NFT و اقتصاد درونبرنامهای هیجانزده میشوند، بهتر است مستقیماً به سراغ اکوسیستمهای لنز و فارکس بروند تا قدرت واقعی یک شبکه اجتماعی قابل برنامهریزی را تجربه کنند.
هنگام ارزیابی یک پلتفرم جدید، این معیارها را در نظر بگیرید:
- تجربه کاربری (UI/UX): آیا استفاده از پلتفرم ساده و لذتبخش است؟
- جامعه کاربری: آیا جامعه فعال و همسو با علایق شما در آن حضور دارد؟
- سطح تمرکززدایی: پلتفرم تا چه حد به اصول تمرکززدایی پایبند است؟
- پتانسیل نوآوری: آیا زیرساخت پلتفرم به توسعهدهندگان اجازه ساخت ابزارهای جدید را میدهد؟
در نهایت، به یاد داشته باشید که این فضا پویا و در حال تحول است. همانطور که یکی از بنیانگذاران این پروژهها میگوید: «ما در حال ساختن یک کلیسای جامع نیستیم، بلکه بازاری شلوغ و پر از غرفههای گوناگون میسازیم.» بهترین رویکرد، کنجکاوی و امتحان کردن گزینههای مختلف است تا خانهی دیجیتال جدیدی را پیدا کنید که بیشترین همخوانی را با ارزشهای شما داشته باشد. این آزادی انتخاب، خود یکی از بزرگترین دستاوردهای DeSo است.
چگونه از شبکههای اجتماعی غیرمتمرکز کسب درآمد کنیم؟
یکی از هیجانانگیزترین وعدههای DeSo، بازطراحی کامل اقتصاد تولیدکنندگان محتوا است. در مدل سنتی، پلتفرمها از طریق تبلیغات از محتوای شما کسب درآمد میکردند و سهم ناچیزی (اگر وجود داشت) به شما میرسید. اما در دنیای وب 3، ابزارهای جدیدی فراهم شده تا این ارزش مستقیماً به خود خالقان و جوامع آنها بازگردد. این بخش یک راهنمای عملی برای آشنایی با روشهای نوین کسب درآمد از DeSo است که فراتر از لایکها و بازدیدها، به اقتصادهای واقعی منجر میشود.
برای موفقیت در این فضا، تغییر نگرش ضروری است. اینجا دیگر خبری از درآمدهای تبلیغاتی الگوریتمی نیست؛ در عوض، موفقیت شما به تواناییتان در ساختن یک جامعه واقعی، ارائه ارزش منحصربهفرد و استفاده هوشمندانه از ابزارهای اقتصادی جدید بستگی دارد. یکی از استراتژیستهای پیشرو در این حوزه میگوید: «هدف دیگر وایرال شدن برای یک برند نیست، بلکه ساختن یک اقتصاد کوچک پایدار پیرامون کار و هویت خودتان است.» این یعنی تمرکز از کمیت به کیفیت و از مخاطب انبوه به جامعه وفادار تغییر میکند.
تولید و جمعآوری محتوای کلکسیونی
در بسیاری از پلتفرمهای DeSo، به ویژه آنهایی که در اکوسیستم لنز قرار دارند، هر قطعه از محتوای شما (یک پست، یک عکس یا یک مقاله) میتواند به یک NFT اجتماعی تبدیل شود. این قابلیت که اغلب «Collect» نامیده میشود، به دنبالکنندگان شما اجازه میدهد تا محتوای شما را به عنوان یک آیتم دیجیتال کلکسیونی و با تعداد محدود، جمعآوری کنند. در این مدل، شما هم از فروش اولیه این کلکسیونها و هم از فروشهای ثانویه آنها در بازار، درآمد کسب میکنید.
کیوریشن و توزیع محتوا (Curation)
در اقتصاد غیرمتمرکز، فقط تولید محتوا ارزشآفرین نیست، بلکه کشف و معرفی محتوای خوب نیز پاداش دارد. پلتفرمهایی مانند Steemit یا Hive پیشگام این مدل بودند. در این سیستم، وقتی شما محتوای باکیفیتی را پیدا و به آن رأی (Upvote) میدهید، در واقع در حال کیوریشن هستید. اگر آن محتوا توسط دیگران نیز تایید شود، بخشی از پاداشی که به نویسنده تعلق میگیرد، به شما به عنوان کاشف آن نیز اختصاص مییابد. این مکانیزم، کاربران را تشویق به مشارکت فعال در بهبود کیفیت کل شبکه میکند.
اقتصاد مبتنی بر توکنهای اجتماعی
این یکی از قدرتمندترین ابزارها در DeSo است. یک توکن اجتماعی، ارز دیجیتال شخصی یک فرد یا یک جامعه است. تولیدکنندگان محتوا میتوانند توکن خود را ایجاد کرده و از آن برای اهداف مختلفی استفاده کنند: ارائه دسترسی به محتوای ویژه، برگزاری جلسات خصوصی، فروش محصولات یا حتی اعطای حق رأی به اعضای جامعه برای تصمیمگیریهای آینده. این توکنها یک رابطه اقتصادی مستقیم و عمیق میان خالق و جامعهاش ایجاد میکنند و مدلهای درآمدی کاملاً جدیدی را ممکن میسازند.
مهم است به یاد داشته باشید که اینها طرحهای «یک شبه پولدار شدن» نیستند. موفقیت در این فضا نیازمند صبر، استراتژی، و مهمتر از همه، ایجاد اعتماد در جامعه است. ریسکهایی مانند نوسانات بازار و ماهیت آزمایشی بسیاری از پلتفرمها نیز وجود دارد. بنابراین، تمرکز اولیه باید همیشه بر روی ارائه ارزش واقعی باشد؛ درآمد پایدار، محصول جانبی یک جامعه سالم و درگیر خواهد بود.
توکنهای اجتماعی تنها یک نمونه از داراییهای دیجیتال هستند که بر این فناوری بنا شدهاند. اگر میخواهید با مفهوم کلی این داراییهای دیجیتال و رمز ارز بیشتر آشنا شوید، درک آن به شما دید بهتری برای فعالیت در این اقتصاد جدید خواهد داد.
برای شروع سفر خود در این اقتصاد جدید، میتوانید این گامها را در نظر بگیرید:
- جایگاه خود را پیدا کنید: مشخص کنید در چه حوزهای میتوانید محتوای منحصربهفرد ارائه دهید.
- پلتفرم مناسب را انتخاب کنید: پلتفرمی را انتخاب کنید که ابزارهای اقتصادی آن با نوع محتوای شما همخوانی دارد.
- تعامل واقعی ایجاد کنید: به جای تمرکز بر اعداد، روی ساختن روابط عمیق با دنبالکنندگان خود کار کنید.
- آزمایش کنید: از امتحان کردن قابلیتهای مختلف نترسید تا بهترین مدل درآمدی برای خود و جامعهتان را پیدا کنید.
آینده اینترنت: مالکیت داده، هویت دیجیتال و حاکمیت
تا اینجا ابزارها و پلتفرمهای فعلی را بررسی کردیم، اما چشمانداز واقعی DeSo بسیار فراتر از اینهاست. ما در حال صحبت درباره باز معماری بنیادین اینترنت و شکلدهی به آینده شبکههای اجتماعی هستیم. این بخش به مفاهیم بزرگتری میپردازد که این فناوریها امکانپذیر میکنند: پایان دادن به استثمار دادهها، ایجاد یک هویت دیجیتال جهانی و سپردن حاکمیت پلتفرمها به دست خود جوامع. اینها سنگ بنای یک دنیای دیجیتال آزادتر و عادلانهتر هستند.
در عصر وب 2، ما در نوعی «فئودالیسم دیجیتال» زندگی میکردیم؛ ما به عنوان کاربران، روی زمینهای متعلق به غولهای فناوری کار میکردیم و محصول (دادههایمان) را به صاحبان زمین تحویل میدادیم. مالکیت داده در وب 3 این مدل را کاملاً دگرگون میکند. در این پارادایم جدید، دادههای شما دارایی شخصی شما محسوب میشوند. این یعنی شما کنترل کامل بر روی نحوه استفاده، اشتراکگذاری یا کسب درآمد از آنها را دارید. اینترنت آینده مکانی است که در آن «سند مالکیت» هویت دیجیتال شما در دستان خودتان قرار دارد.
گذرنامه جهانی شما برای اینترنت: هویت خود-حاکم (SSI)
تصور کنید یک هویت دیجیتال واحد داشته باشید که مانند یک گذرنامه عمل کند و بتوانید از آن برای ورود به تمام اپلیکیشنها، بازیها و جوامع در سراسر اینترنت (و حتی متاورس) استفاده کنید. این همان مفهوم هویت خود-حاکم (Self-Sovereign Identity) است. به جای داشتن دهها نام کاربری و رمز عبور که همگی توسط شرکتها کنترل میشوند، شما یک هویت متمرکز بر کیف پول دیجیتال خود دارید که کاملاً در کنترل شماست. این مدل، اصطکاک را از بین برده و قدرت را به کاربر بازمیگرداند.
برای ساختن این آینده، چهار ستون اصلی باید برقرار باشد:
- داده به عنوان دارایی: اطلاعات شما یک دارایی شخصی است، نه کالایی برای فروش توسط پلتفرمها.
- هویت به عنوان گذرنامه: یک هویت واحد و قابل حمل که توسط کاربر کنترل میشود.
- حاکمیت توسط جامعه: کاربران در تکامل پلتفرمهایی که از آنها استفاده میکنند، نقش مستقیم دارند.
- قابلیت همکاری به عنوان استاندارد: پلتفرمها برای اتصال به یکدیگر ساخته میشوند، نه برای ایجاد باغهای محصور.
از کاربر تا شهروند دیجیتال: حاکمیت مبتنی بر جامعه (DAO)
شاید مهمترین تحول، تغییر نقش ما از «کاربران» یک سرویس به «شهروندان» یک جامعه دیجیتال باشد. این تحول از طریق سازمانهای خودگردان غیرمتمرکز (DAO) ممکن میشود. DAO ها ساختارهای حاکمیتی هستند که به اعضای یک جامعه اجازه میدهند تا به صورت جمعی برای آینده پلتفرم خود تصمیم بگیرند؛ از نحوه تخصیص بودجه گرفته تا تغییرات در قوانین. همانطور که یکی از معماران این فضا میگوید: «هدف ما ساختن پلتفرمهایی است که مانند یک شهر دموکراتیک اداره شوند، نه یک شرکت دیکتاتوری.»
جمعبندی: اولین قدم شما در دنیای DeSo
شما در این مقاله یک سفر کامل را تجربه کردید: از درک محدودیتهای دنیای متمرکز وب 2 تا آشنایی با اصول، پروتکلها، پلتفرمها و چشمانداز آینده اینترنت غیرمتمرکز. DeSo صرفاً یک فناوری جدید نیست؛ این یک دعوت برای مشارکت در ساختن یک اینترنت آزادتر، شفافتر و منصفانهتر است. شما دیگر تنها یک کاربر نیستید، بلکه یکی از معماران و مالکان این دنیای جدید هستید.